یاد ان روزها

زندگی منم میگذره تو این چند سال اخیر خیلی جنگیدم برای این زندگی و موفق شدم...

ولی کاش برای دلم هم میجنگیدم

یکم از نظر روحی خستم اون شورو شوقم کمتر شده و خیلی بیشتر دلتنگ میشم...

تو زندگیم ی خوش حالی بزرگ کمه ولی خب...

میگذره و صبوری میکنم...

یاد ان روزها...

کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری ..دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری ..از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره ... برگ ریزونای پاییز کی چشم به رات نشستهاز جلو پات جمع میکنه برگای زرد و خسته  .. کی منتظر میمونه حتی شبای یلداتا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا .. کی از سرود بارون قصه برات میسازهاز عاشقی میخونه وقتی که راه درازه .. کی از ستاره بارون چشماشو هم میذارهنکنه ستاره ای بیاد یاد تو رو نیاره .. دیوونه این آهنگ و خاطراتشم ...دلتنگتونم خاطرات قشنگم ..یادش بخیر .. یاد ان روزها...ادامه مطلب

نمیدونم دلم تنگه یا دلم گرفته

واقعا چه حسای مزخرفین حتی دستم به نوشتن هم نمیره

خیلی دلم میخواد بیام و بنویسم بهترین حس هاو خاطرات من توی این وبلاگ بود حیف..

یاد ان روزها...

کم خاطره با تو زیر بارون ندارمبگو کجایی چترمو برات بیارمخودت که میدونی خودت که میدونی دوست دارملعنت به من که نفست بنده به جونممیرم لب دریا شاید زنده بمونمخدا که میدونه خدا که میدونه دوست دارماگه بارون بزنه با یاد تو دیوونه میشمهمش از خدا میخوام معجزه شه برگردی پیشماگه بارون بزنه اگه بارون بزنهوقتی بارون میزنه دلم بازم آتیش میگیرهتو بهم بگو چرا خاطره هات یادم نمیرهبگو بارون بزنه بگو بارون بزنهمگه پاییز اومده پیچیده عطرت تو خیابونمنو دنبال خودت تو این خیابونا نگردونمگه پاییز اومده مگه پاییز اومدهآره پاییز اومده بهارمو ازم بگیرههمون آرامشی که ندارمو ازم بگیرهآره پاییز اومده آره پاییز اومدهاگه بارون بزنه با یاد تو دیوونه میشمهمش از خدا میخوام معجزه شه برگردی پیشماگه بارون بزنه اگه بارون بزنهوقتی بارون میزنه دلم بازم آتیش میگیرهتو بهم بگو چرا خاطره هات یادم نمیرهبگو بارون بزنه بگو بارون بزنه یاد ان روزها...ادامه مطلب

زندگیم مثل قهوه ای که هرچی شیرینش کنی اخر اون مزه تلخ رو داره...

کاش یه دنیای قشنگ تری وجود داشت جایی که ادم لذت ببره جایی که ازش بپرسن چی دوست داری جایی که هیچکس قربانی تصمیمات دیگران نشه، کاش یجای رنگی وجود داشت که برا همه بود...

کاش شادی پیشی بگیره از غم و دلتنگی...

کاش خدا صدای دلمو بشنوه...

یاد ان روزها...

حالم از هر چی ادمه بهم میخوره،متنفر از این زندگی و حال و هواشم...

من کجای این زندگیم؟؟؟

یاد ان روزها...

دنبال کسی میگردم توی تهران زندگی کنه (بلوار پاسداران)اگه کسی هست برای من کامنت بزاره لطفا

یاد ان روزها...

زندگیم توی بلاتکلیفی بسر میره نمیدونم چی میخوام قراره چیکار کنم وکالتو دوست دارم ولی نمیدونم اعصابشو دارم یا نه شغل سختیه مخصوصا الان وای اگر بخاطر منافع حقی ناحق بشه با ترس خودم کنار نیومدم این رشته رو کنار گذاشتم شاید یروزی تصمیمم عوض بشه و ادامه بدم  رشته ای که برای من دنیاست...

باید راهی دیگه انتخاب کنم هدف دیگه ای، باید دوباره بجنگم و لذت ببرم از رسیدن

مشکل اینجاست که نمیدونم چی میخوام !!!

یاد ان روزها...

چقدر دلم تنگه واسه همچی خداجون چرا من از همه ی خوبام دور افتادم حتی از تو دور شدم من دلم دوستامو میخواد دلبستگی های شیرینم خدایا خسته شدم از این حس و حالم خواهش میکنم کمکم کن این بی قراری ها ازم دورشن ارامش میخوام  روزای خوبمو میخوام شیطونی های خودم  من طاقت این همه تنهایی رو ندارم من بدون دلخوشی نمبتونم زندگی کنم کمکم کن ...

یاد ان روزها...

شب همیشه به تمامی شب نیست

چرا که من میگویم 

چرا که من میدانم

که همیشه در اوج غم

یک پنجره باز است

پنجره ای روشن 

و همیشه هست

رویاهایی که پاسبانی میدهند

آرزوی که جان میگیرد

یاد ان روزها...